جدول جو
جدول جو

معنی پرچین هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

پرچین هکاردن
پرچین کردن، محصور نمودن ملک، مرتع و زمین با حصاری از شاخ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چوب و خار ومانند آن بر دیوار نهادن تا کسی نتواند از آن بالا رود. پرچین و شکن کردن پر پیچ و تاب کردن، یا پرچین کردن ابرو. خشم گرفتن، متاء ثر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
الک کردن، غربال نمودن، جدا ساختن ریز و درشت و مرغوب و نامرغوب
فرهنگ گویش مازندرانی
مخروطی چیدن محصول جمع شده ی برنج و گندم قبل از کوپا، جهت پیشگیری
فرهنگ گویش مازندرانی